LoVe

ساخت وبلاگ

از اینکه وبلاگ من رو انتخاب کردید ممنونم؛ خوشحال میشم اگه با نظراتون منو راهنمایی کنین تا وبلاگی خوبی رو داشته باشم.

LoVe...
ما را در سایت LoVe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Maryam love290 بازدید : 189 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1391 ساعت: 12:58

کی می خواد مثل تو باشه ،مثل تو که بی نظیری
 
مثه تو که با نگاهت ، منو از خودم می گیری
 
کی می خواد مثل تو باشه ،مثل تو که تکیه گاهی
 
تو به داد من رسیدی،توی تردید و سیاهی
 
همه چی از تو شروع شد،همه چی با تو تمومه
 
چرا دنیارو نبینم ، وقتی چشمات روبرومه
 
عشق تو پناه آخر ، واسه قلب نیمه جونه
 
کی می خواد مثل تو باشه ، کی مثه تو مهربونه
 
وقتی که چشای خیسم، دیگه جایی رو نمی دید
 
جزتوهیچ کس تو دنیا، حال وروزمو نفهمید
 
همه چی از تو شروع شد،همه چی با تو تمومه
 
چرا دنیارو نبینم ، وقتی چشمات روبرومه
 
 
LoVe...
ما را در سایت LoVe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Maryam love290 بازدید : 200 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 12:50

 

 عشق مثل جیش كردن توى شلواره همه مى فهمند ولى گرماشو فقط خودت حس مى كنى !

شعر بچه های امروزی:
موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، داف و داف و داف!

غضنفر با زنش میرن پیك نیك. زنش میگه: بشینیم زیر اون درخت. غضنفر میگه نه! همین وسط جاده امن‌تره! زود پتو رو بنداز!
زنش میگه: آخه اینجا ماشین میزنه بهمون! ولی غضنفر با اصرار وسط جاده پتو رو پهن می‌کنه و دو نفری می‌شینند وسط جاده!
بعد از مدتی یه كامیون میاد طرفشون هر چی بوق میزنه، اونا از جاشون تكان نمیخورن، كامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت. غضنفر به زنش میگه: دیدی گفتم وسط جاده امن‌تر! اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مرده بودیم!

در مسابقه اسب‌دوانی یه نفر صد هزار دلار روی اسب شماره 28 شرط‏بندی كرد و اتفاقا برنده 500 هزار دلار شد.
مسئول برگزاری مسابقه از او پرسید: چطور این همه پول رو روی اسب شماره‌ 28 شرط‏بندی كردی؟
گفت: دیشب خواب دیدم كه دائما جلوی چشمم یك عدد 6 و یك عدد 8 می‏آد.
مسئول برگزاری پرسید: 6 و 8 چه ربطی به 28 داره؟
یارو گفت: مگه شیش هشت تا 28 تا نمی‏شه؟

غضنفر می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حركت كن.
غضنفرمی زنه دنده عقب!
افسر میپرسه چرا دنده عقب می ری؟
می گه می خوام خیز بگیرم!

ترجمه ی I LOVE YOU به زبان لری : دردت بزنه تنگ دلم!

- بخورین، مهمانای عزیز، بخورین، نوش جان کنین! اگه وجدان مجدان هم نمی شناسین، صبح هم بیایین!

یارو میره سمعک بخره، فروشنده میگه: همه جورشو داریم، 1000 تومنی تا 1000000 تومنی.
یارو میگه: 1000 تومنی اش چه جوری کار میکنه؟
فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط چیزی که هست وقتی مردم اینو میبینن، بلندتر حرف میزنن

یه دختر مسیحی میره پیش کشیش که به گناهاش اعتراف کنه.
میگه: من هر دفعه از جلوی آینه رد میشم، به خودم میگم من چقدر خوشگلم،
من گناه میکنم؟
کشیشه میگه: نه دخترم شما گناه نمیکنی، اشتباه میکنی

یارو میره خواستگاری. بعد که دختره رو می‌بینه ازش می‌پرسن: خوب چطوره؟ پسندیدی؟
میگه: اینجوری نمیشه. یه محرمیتی چیزی بخونین، درست و حسابی ببینمش.
اونا رو محرم می کنن و یارو حسابی می‌بینش.
ازش می‌پرسن: خوب بالاخره پسندیدی؟
جواب میده: نه! دماغش خیلی بزرگه LoVe...
ما را در سایت LoVe دنبال می کنید

برچسب : اس ام اس, اس ام اس ضد حال به دختر, اس ام اس ضد حال دختر پسر, sms اس ام اس خنده دار sms خنده دار جوك جك خنده مطلب طنز خانم ها زن و مرد زن مرد دل نوشته سیاسی بد حجابی حجاب اجتماعی اس عکس عکس روز مردانه زنان دختران پسران بچه داستان دختر و پسر فتنه پیامک صدا خیابان چادر ؛ نماد یک فرهنگ بازیگر دل دوست تک تنها طنز سرگرمی دوست داشتن عشق بازی s تصویر ایران وطن كچل خوش به حال كچل ها سركاری, نویسنده : Maryam love290 بازدید : 210 تاريخ : جمعه 2 تير 1391 ساعت: 9:01

دو دوست قدیمی در حال عبور از بیابانی بودند. در حین سفر این دو سر موضوع کوچکی بحث میکنند و کار به جایی میرسد که یکی کنترل خشم خودش را از دست میدهد و سیلی محکمی به صورت دیگری میزند. دوست دوم که از شدت ضربه و درد سیلی شوکه شده بود بدون اینکه حرفی بزند روی شنهای بیابان نوشت: "امروز بهترین دوست زندگیم سیلی محکمی به صورتم زد." آنها به راه خود ادامه دادند تا اینکه به دریاچه ای رسیدند. تصمیم گرفتند در آب کمی شنا کنند تا هم از حرارت و گرمای کویر خلاص شوند و هم اتفاق پیش آمده را فراموش کنند.

همچنانکه مشغول شنا بودند ناگهان همان دوستی که سیلی خورده بود حس کرد گرفتار باتلاق شده و گل و لای وی را به سمت پایین میکشد. شروع به داد و فریاد کرد و خلاصه دوستش وی را با هزار زحمت از آن مخمصه نجات داد. مرد که خود را از مرگ حتمی نجات یافته دید، فوری مشغول شد و روی سنگ کنار آب به زحمت حک کرد: "امروز بهترین دوست زندگیم مرا از مرگ قطعی نجات داد." دوستی که او را نجات داده بود وقتی حرارت و تلاش وی را برای حک کردن این مطلب دید با شگفتی پرسید: "وقتی به تو سیلی زدم روی شن نوشتی و حال که تو را نجات دادم روی سنگ حک میکنی؟"

مرد پاسخ داد: "وقتی دوستی تو را آزار میدهد آن را روی شن بنویس تا با وزش نسیم بخشش و عفو آرام و آهسته از قلبت پاک شود. ولی وقتی کسی در حق تو کار خوبی انجام داد، باید آنرا در سنگ حک کنی تا هیچ چیز قادر به محو کردن آن نباشد و همیشه خود را مدیون لطف وی بدانی."

نتیجه اخلاقی : یاد بگیریم آسیبها و رنجشها را در شن بنویسیم تا فراموش شود و خوبی و لطف دیگران را در سنگ حک کنیم تا هیچ گاه فراموش نشود.

LoVe...
ما را در سایت LoVe دنبال می کنید

برچسب : داستان کوتاه,داستانک,داستان,قصه,قصه های کوتاه, نویسنده : Maryam love290 بازدید : 308 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1391 ساعت: 11:56

به چشمانت بیاموز که هر کس ارزش دیدن ندارد

به دستانت بیاموز که هر گل ارزش چیـــــدن ندارد

به انگشتت بیاموز که هر مـو ارزش نازش ندارد

به افکارت بیاموز که هر کس ارزش نقشی ندارد

به شبهایت بیاموز که هر کـس شور شیدایی ندارد

به پاهایت بیاموز که هر جا ارزش رفتـــــن ندارد

به لبهایت بیاموز که هر نام ارزش گفتــــــن ندارد

به خودکارت بیاموز که هر اسم ارزش کاغذ ندارد

به غمهایت بیاموز که هر کـس ارزش غصه ندارد

به گیتارت بیاموز که هر کـس ارزش سازش ندارد

به خورشیدت بیاموز که هر کـس تاب تابیـدن ندارد

به وجدانت بیاموز که هر کـــس ارزش بودن ندارد

به ایمانت بیاموز که هر بــــت ارزش وردت ندارد

به دریایت بیاموز که هر موج ارزش سـاحل ندارد

به رویایت بیاموز که هر کــس ارزش وقتت ندارد

به اشکهایت بیاموز که هر کــــس عشق باریدن ندارد

به قلبت هم بیاموز که در کنج دلت هر کسی جایی ندارد

LoVe...
ما را در سایت LoVe دنبال می کنید

برچسب : دوستی, عشق, محبت, i love you, LOVE, ILOVEYOU, love you, قلب, چشم, آموختن, آموزش, بیاموز, شعر, عاشقی, نویسنده : Maryam love290 بازدید : 282 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1391 ساعت: 15:38